مرگ بر جمهوری اسلامی، درهر شکل و نوعی که باشد!
مهرداد کوشا
از مدتی پیش و بعد از آنکه جناح حاکم رژیم اسلامی توانست خیزش گسترده و توده ای مردم را پس از ماهها کشمکش موقتاَ سرکوب و خاموش سازد و جناح اصلاح طلبان حکومتی را از قدرت سیاسی خلع ید نماید، برخی محافل سیاسی گریزان از هر نوع انقلاب غیر رنگی، که سهل الوصول ترین راه تحولات سیاسی و اقتصادی ایران را سر براه شدن حکومت و تطبیق وضعیت آن با سیاستهای جهانی سرمایه میدانند، با اتکاء به ملاقات احمدی نژاد با رمزی کلارک دادستان اسبق آمریکا و مجموعه برنامه هایی که عمدتاً توسط رحیم مشایی ترتیب داده شده بود، خواب زده شده و کم کم داشتند رویای "متعارف شدن " رژیم را مزمزه می کردند که ناگهان همه چیزبهم ریخت و برای چندمین بار نظریه های من درآوردی و باطل شان باد هوا شد. این نیروها به چه چیزدل خوش کرده بودند؟
کاهش فعالیت گشت ارشاد و تخفیف جزیی در سختگیری های مربوط به پوشش و لباس خانمها طی چند ماه اخیر، برگزاری همایش ایرانیان خارج کشور از طریق هوشنگ امیراحمدی، این دلاّل و کارچاق کن همیشه ناکام، زمزمه های احمدی نژاد و اطرافیان وی در زمینه محدود ساختن قدرت روحانیون در امور سیاسی، و البته مهمتراز هر چیز ادا و اطوارهای ناسیونالیستی که با تکریم استوانه کوروش، ملقب ساختن کوروش به "شاه جهان" و پیامبرگونه خواندن سخنان او و اینکه ادای کلمه "ایران" ثواب اخروی دارد، به اوج رسید، تمامی مانوری بود که به اجرا درآمد و دراین رهگذر ناسیونالیستهای دو آتشه پرو غرب و "سبز" را نیز ازاین گونه تبلیغات تا حدود زیادی خلع سلاح ساخت. البته این اواخر، تکذیب صدور حکم سنگسار خانم سکینه محمدی در مصاحبه احمدی نژاد در نیویورک نیز بر توهّم حضرات نسبت به سرعقل آمدن جمهوری اسلامی افزود. امّا حکایت، همان حکایت گاو نُه من شیر بود که با سخنرانی رئیس جمهور اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل همه را بر باد داد.
امّا در ورای این عوام فریبی های تبلیغاتی، واقعاً در جامعه ایران چه می گذرد؟ "اقتصاد" قطعاً عمده ترین مشکل پیش روی مردم و مهمترین معضل حکومت اسلامی است. قیمت مواد غذایی و سایر کالاها و خدماتی که عموم مردم بطور روزانه به آنها نیاز دارند، به سرعت رو به افزایش است. بنزین سهمیه ای که در آغاز صد و بیست لیتر در ماه بود، برای مهر سال جاری به شصت لیترکاهش یافته و قرار است از آبان 89 سهمیه بطور کلی قطع و بنزین فقط به صورت آزاد، یعنی حداقل 4 برابر قیمت بنزین سهمیه ای عرضه شود. طرح به اصطلاح "هدفمند کردن یارانه ها" اگرچه هنوز رسماً آغازنشده، ولی عملاً طی چند سال اخیر بسیاری از سوبسیدها، بطورمثال در مورد نان و روغن، تدریجاً قطع شده و تقریباٌ تمامی خدمات دولتی به دفاتر خصوصی واگذار گردیده که به چندین برابر بهای قبلی آنها عرضه می شود. این معنی واقعی "خصوصی سازی" است که در حمل و نقل، آموزش و پرورش، خدمات شهری، بهداشت و درمان و سایر عرصه های اقتصادی روز به روز گسترش یافته و جان مردم را به لب رسانده است. تازه قرار است بخشی از هزینه درمان بیمه شدگان تامین اجتماعی تحت عنوان "فرانشیز" از آنان دریافت گردد و البته قیمت آب و برق و گازهم چند برابرشود .
از سوی دیگر هر روز تعداد بیشتری از کارخانه ها با طرح بحران مالی و توقف تولید کارگران را اخراج میکنند و یا پرداخت حقوق آنان را به تعویق می اندازند. برای کارگران ضریب امنیت شغلی به صفر رسیده و برای کسانیکه هنوز اخراج و بیکار نشده اند، قراردادهای استخدامی تماماً بصورت موقت برای دوره های سه ماهه، شش ماهه و یا حداکثر یکساله منعقد می شود. افزایش روزمره تعداد بیکاران بویژه درمهاجرت دائمی از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و در افزایش تعداد فروشندگان خیابانی، در متروی تهران، در صفهای انتظار بنزین و سر چهار راهها کاملاً آشکار است. برای کارگران و زحمتکشان جامعه تامین معاش هرگز تا این درجه سخت و غیرممکن نبوده است .
امّا گذشته از مسائل اقتصادی، درعرصه سیاسی و اجتماعی سرکوب و خفقان در اشکال مختلف زندان و شکنجه و اعدام کماکان ادامه یافته است. اگر چند نفری با وثیقه های سنگین از زندان آزاد میشوند، تعداد بیشتری درهمان زمان دستگیر میگردند. نه تنها وکلای زندانیان سیاسی، بلکه وکیل خانم سکینه آشتیانی نیز به دلیل سیاسی شدن موضوع، مجبور به فرار از کشور می شود. این تازه حکایت فعالان سیاسی اصلاح طلب و اپوزیسیون ملی- اسلامی است. امّا اگر فعال سیاسی مهُر "چپ و کمونیست" بخورد که کارش به مراتب سخت تر و اعدام در انتظارش است. اعدام فرزاد کمانگر و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی گواه این حقیقت است .
با وجود آنکه سرکوب و وحشیگریهای حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی طی سی و یکسال گذشته همواره برقرار بوده و حیات کثیف و ننگین رژیم ازاین طریق امکان پذیرگشته، ولی شکّ نیست که از هنگام در دست گرفتن دولت توسط باند احمدی نژاد تغییراتی در ارکان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی پدیدار شده است. شاخص ترین تغییرسیاسی، حذف جناح موسوم به اصلاح طلب از حکومت و تلاش برای استحکام دولت حاکم از طریق تصفیه عناصر میانه رو در جناح اصولگرایان بوده است. از نظر باند احمدی نژاد در شرایطی که فشار جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی تا این اندازه افزایش یافته، حکومت چند جناحی قادر به سرکوب آن نیست؛ نظام باید تصفیه شود و با ایجاد تمرکز درقدرت سیاسی پتانسیل لازم برای اینکار را بدست آورد .
در ارتباط با این موضوع، نهادهای مالی و اقتصادی نیز باید درخدمت همین دستگاه قرار گیرد تا از یکسو منابع مالی مورد نیاز برای میلیتاریزه کردن کامل رژیم در داخل و خارج کشور بطور رسمی و غیر رسمی، و از سوی دیگر ملزومات اجیرکردن اوباشان همیشه در صحنه و نیز لفت و لیس و چپاول مهره های اجرایی چنین سیاستی فراهم شود .
جمهوری اسلامی حرکتی به سمت متعارف شدن نکرده است. این موضوع که مثلاً طی چند ماه اخیر فعالیت گشت اوباشان ارشاد جمهوری اسلامی تا حدودی کاهش یافته و زنان کمتر از گذشته تحت فشار قرارگرفته اند، به هیچوجه نشان تغییر نگاه جمهوری اسلامی به "زن" و حقوق اجتماعی او نیست. به تازگی شورای هماهنگی فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها در باره عفاف و حجاب مصوبات 19 گانه ای را ابلاغ کرده که طی آن تهیه شناسنامه فرهنگی برای دانشجویان، میثاق نامه دانشجویان با محور مسائل اخلاقی و اخذ تعهدنامه اجباری شده است. و باز اگر سایت چند آخوند مرجع تقلید در نظام اسلامی فیلترمی شود، آنهم البته نشان ضدیت حکومت با روحانیت و آخوند نیست. همانطورکه علی جوادی میگوید: "واقعیت وجودی جمهوری اسلامی ایران چنان با جریان مافیایی آخوند و روحانیت درهم تنیده شده است که تصور حاکمیتی اسلامی بدون آخوند دور از ذهن است " .
وضعیت خاص جمهوری اسلامی در دوره کنونی در واقع فازی معین در بحرانی ترین حالت آنست. امّا حکومت در این فاز کماکان حکومت جمهوری اسلامی است که مافیای دین و آخوند جزء لاینفک و از جمله ملزومات ضروری آنست. این شکل از حکومت نه تنها قادر به حلّ بحران اقتصادی و سیاسی خود نیست، بلکه خود عامل تشدید کننده این بحرانهاست. علیرغم این حقیقت، جمهوری اسلامی واقعیتی است که باید به زیرش کشید و نابودش ساخت. نفی نظام سرمایه داری نوع اسلامی و برقراری سوسیالیسم، تنها ضامن آزادی، برابری و رفاه مردم ایران است که با سازماندهی مبارزات توده ای توسط کمونیزم کارگری امکان پذیر خواهد بود. به حزب اتحادکمونیسم کارگری بپیوندید!
|